فیک کوک و ا/ت [ عاشقی ]
پارت ۶
لباس پوشیدم ( عکس میدم ) رژ ملایمی زدم و شنیدم زنگ در زده شد .من به جنیا گفتم ۲تا پسر جور کنه که من باهاشون حرص کوک رو دربیارم ببینم جواب میده یا نه ...
( دوتا پسرا ؛ و ¡ زنگ در رو زدن )
* بللله
؛¡ باز کنید
( باز کرد درو )
* بله بفرماییید
؛ خانم کیم ا/ت هستش ؟
* امممم بله
¡ ما باهاشون کار داریم
( کوک داره به شیشه مشروبی که تو دست پسره بود نگاه میکرد . ا/ت از پله ها اومد پایین)
+ سلام چطورید پسرااااا جذاب شدین ااا
؛ های بیبی تو چطوری
¡ ماخوبیم گرل تو خوبی
* هااااان ؟؟؟
+ بیاین بریم بالا
؛¡ اک
(باهم رفتن توی اتاق ا/ت )
+ خب خب از خودتون بگید . جنیارو از کجا میشناسید ؟
؛ دوست قدیمی مونههههه
+ اها ولی خوب نقش بازی کردین ههاااخخخح
+ میرم پاییین بیشتر حرصشو دربیارم
؛¡ اکی برو
( از پله ها اومد پاییین. کوک تو اشپزخونه بود.)
+ ببخشید جونگ کوک اگه صدا اذیتت کرد
* هااااا؟ اکی ( اصبی )
+ راستی پیک ها کجانننن واسه مشروب ؟
* بیا اینجان
( پیک هارو داد دست ا/ت )
+ اینا کوچیکه
* بزرگتر از این مگه میخوای چقدر بخورید ؟
+ خیلی خخخ
+ لیوان هاییی بزرگ کجانن
* اینجان بیا
+ ممنون من رفت......
* خیلی بزرگ نیست؟ به این گندگی
+ نه تازه واسه ما و اونااا کمهههه .گفتم ۴ تا بطری بیارن اونم با الکل بالا . لیوان کم اومد سر میکشیم.
( کوک اخمووو میشود )
* اهاااا( اصبی و حالت مسخره کنان )
+ من رفتم بازم ببخشید
( ا/ت رفتبالا )
* گاوووو دختره
+ خب خب بچه ها بخورین اونم زیاد
؛¡ اکی
( ۲ ساعت بعد )
خودمو میکووبوندم به در و دیوار
لباس پوشیدم ( عکس میدم ) رژ ملایمی زدم و شنیدم زنگ در زده شد .من به جنیا گفتم ۲تا پسر جور کنه که من باهاشون حرص کوک رو دربیارم ببینم جواب میده یا نه ...
( دوتا پسرا ؛ و ¡ زنگ در رو زدن )
* بللله
؛¡ باز کنید
( باز کرد درو )
* بله بفرماییید
؛ خانم کیم ا/ت هستش ؟
* امممم بله
¡ ما باهاشون کار داریم
( کوک داره به شیشه مشروبی که تو دست پسره بود نگاه میکرد . ا/ت از پله ها اومد پایین)
+ سلام چطورید پسرااااا جذاب شدین ااا
؛ های بیبی تو چطوری
¡ ماخوبیم گرل تو خوبی
* هااااان ؟؟؟
+ بیاین بریم بالا
؛¡ اک
(باهم رفتن توی اتاق ا/ت )
+ خب خب از خودتون بگید . جنیارو از کجا میشناسید ؟
؛ دوست قدیمی مونههههه
+ اها ولی خوب نقش بازی کردین ههاااخخخح
+ میرم پاییین بیشتر حرصشو دربیارم
؛¡ اکی برو
( از پله ها اومد پاییین. کوک تو اشپزخونه بود.)
+ ببخشید جونگ کوک اگه صدا اذیتت کرد
* هااااا؟ اکی ( اصبی )
+ راستی پیک ها کجانننن واسه مشروب ؟
* بیا اینجان
( پیک هارو داد دست ا/ت )
+ اینا کوچیکه
* بزرگتر از این مگه میخوای چقدر بخورید ؟
+ خیلی خخخ
+ لیوان هاییی بزرگ کجانن
* اینجان بیا
+ ممنون من رفت......
* خیلی بزرگ نیست؟ به این گندگی
+ نه تازه واسه ما و اونااا کمهههه .گفتم ۴ تا بطری بیارن اونم با الکل بالا . لیوان کم اومد سر میکشیم.
( کوک اخمووو میشود )
* اهاااا( اصبی و حالت مسخره کنان )
+ من رفتم بازم ببخشید
( ا/ت رفتبالا )
* گاوووو دختره
+ خب خب بچه ها بخورین اونم زیاد
؛¡ اکی
( ۲ ساعت بعد )
خودمو میکووبوندم به در و دیوار
۳.۱k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.